اسمشو نمیدونم چی بزارم
بازم یه شب دیگه
من و خودم با هم دوتایی
و خیلی چیزایی که فکرمو مشغول کرده
هر چقد به خودم فک میکنم دلسرد میشم * واقعا دلیلی برای زندگی کردن ندارم چون امیدی ندارم
حالا بالفرض داشته باشم *که چی بشه ؟ اخرش چی؟
خیلی حرفا تو دلمه ولی خب.....همش رو یه جا نمیشه گفت
نمیدونم کسی این حرفامو میخونه یانه ! تویی که داری میخونی ! درکم میکنی؟
ملت ازم خیلی انتظارای بیجایی دارن ...از دومتری خودم گرفته تا دو کیلومتری...همه
حتی اونی هم که فک میکردم درکم میکنه منو میفهمه چایید...
بهتره از این به بعد استراتژی دیگه رو الگو قرار بدم
سخته...ولی خب تنها راهمه
بهتره خودم با خودم کنار بیام تا اینکه یکی دیگه باهام کنار نیاد...نظر تو چیه؟
کلا زندگی (یه ذره خودمونی بگم ) کلا زندگی کیریه
دوحالت داره
1-یا اینکه دیوونه باشی وبه هیچکس وهسچ چیز فک نکنی
2-دومیش رو نگفته هم میدونید
خدایی از یه اخلاق خودم خوشم میاد .وزنم زیاد نیست ولی سنگینم
دل حوشی ما هم شده زل زدن به مانیتور و زدن حرفای دلم ...جتی معلوم نیست کسی میخونه نمیخونه .............
شاید این حرفارو نباید میزدم
شایدم ...................................................